هاتون کارینگتون min

(کارینگتون) (۲۹ مارس ۱۸۹۳ – ۱۱ مارس ۱۹۳۲) (سن: 39) (ملیت: انگليسي) (سبك: سورئاليسم)

 

دورا دی هاتون کارینگتون (Dora Carrington) (۲۹ مارس ۱۸۹۳ – ۱۱ مارس ۱۹۳۲)، که عموماً با نام کارینگتون شناخته می‌شود، یک نقاش و هنرمند تزئینی انگلیسی بود که تا حدی به خاطر ارتباطش با اعضای گروه بلومزبری، به‌ویژه نویسنده لیتون استراچی به یاد می‌آید. از زمان دانشجوی هنر، او به سادگی با نام خانوادگی اش شناخته می شد، زیرا او دورا را «مبتذل و احساساتی» می دانست. او در طول زندگی خود به عنوان یک نقاش شناخته شده نبود، زیرا به ندرت نمایشگاهی می کرد و آثارش را امضا نمی کرد. او برای مدتی در کارگاه های امگا و برای چاپخانه هوگارت، طراحی حکاکی روی چوب کار کرد.
اوایل زندگی:
کارینگتون در هرفورد، انگلستان، در خانواده مهندس راه‌آهن ساموئل کارینگتون، که برای شرکت هند شرقی کار می‌کرد، و شارلوت (با نام خانوادگی هوتون) به دنیا آمد. آنها در سال 1888 ازدواج کردند و دارای پنج فرزند بودند که دورا چهارمین آنها بود. او در دبیرستان دخترانه بدفورد که بر هنر تأکید می‌کرد، تحصیل کرد و والدینش برای دریافت درس‌های اضافی در طراحی برای او هزینه می‌کردند. او برنده تعدادی جوایز در مسابقات ملی مدارس سازماندهی شده توسط انجمن نقاشی سلطنتی شد.
در سال 1910، او به مدرسه هنر اسلید در مرکز لندن رفت و پس از آن موفق به دریافت بورسیه تحصیلی و چندین جایزه دیگر شد. دوروتی برت، پل نش، کریستوفر آر دبلیو نوینسون و مارک گرترلر از دیگر شاگردان او بودند. همه در یک زمان عاشق او بودند، مانند برادر کوچکتر نش، جان نش، که امیدوار بود با او ازدواج کند. گرترلر چند سالی کارینگتون را تعقیب کرد و آنها در طول سال های جنگ جهانی اول رابطه جنسی کوتاهی داشتند.
در طول سال 1912، کارینگتون در مجموعه ای از سخنرانی های مری سارگانت فلورانس در مورد نقاشی دیواری شرکت کرد. سال بعد، او و کنستانس لین سه نقاشی دیواری بزرگ را برای کتابخانه ای در اشریج در چیلترنز تکمیل کردند. طرح‌ها با جان و پل نش برای چرخه‌ای از نقاشی‌های دیواری برای کلیسایی در آکسبریج در نزدیکی لندن با شروع جنگ به نتیجه نرسید. کارینگتون پس از فارغ‌التحصیلی از اسلید، با وجود کمبود پول، در لندن ماند و در سوهو با یک استودیو در چلسی زندگی کرد. نقاشی‌های او در تعدادی از نمایشگاه‌های گروهی، از جمله با باشگاه هنر جدید انگلیسی، گنجانده شد و او امضای قرارداد و قدمت آثارش را متوقف کرد. در سال 1914 والدین کارینگتون به خانه ایبتورپ در روستای هرستبورن تارانت در همپشایر نقل مکان کردند و اندکی پس از آن او به آنجا نقل مکان کرد و استودیوی خود را در یک ساختمان بیرونی راه اندازی کرد.
شغل و زندگی شخصی:
کارینگتون عضو گروه بلومزبری نبود، اگرچه از طریق رابطه طولانی خود با نویسنده همجنسگرا لیتون استراچی، که اولین بار در سال 1916 با او ملاقات کرد، با بلومزبری و به طور کلی با نگرش های “بوهمی” ارتباط نزدیک داشت. مدل موی pageboy (قبل از مد شدن) و ظاهری تا حدی آندروژن، او از تمایلات جنسی خود ناراحت بود. شناخته شده است که او با هنریتا بینگهام رابطه داشته است.
در ژوئن 1918، ویرجینیا وولف در مورد کارینگتون در دفتر خاطرات خود نوشت: “او از ترکیب انگیزه و خودآگاهی خود عجیب است. من گاهی تعجب می کنم که او در چه کاری است: آنقدر مشتاق، آشتی جو، بی قرار و فعال… [B. اما او چنان موجود مشتاق شلوغی است، آنقدر قرمز و جامد، و در عین حال کنجکاو، که نمی توان از او خوشش نیاید.” با هم به خانه Tidmarsh Mill، در نزدیکی Pangbourne، Berkshire. کارینگتون در سال 1918 با رالف پارتریج، دوست آکسفوردی برادر کوچکترش نوئل آشنا شد. استراچی هزینه عروسی را پرداخت و زوج را در ماه عسل در ونیز همراهی کرد. این سه نفر در سال 1924 به هام اسپری هام در ویلتشر نقل مکان کردند. خانه توسط Strachey به نام Partridge خریداری شده بود.
در سال 1926، رالف پارتریج با فرانسیس مارشال رابطه عاشقانه آغاز کرد و برای زندگی با او در لندن رفت. ازدواج او با کارینگتون عملاً به پایان رسیده بود، اما او همچنان به ملاقات او در تعطیلات آخر هفته ادامه داد. در سال 1928 کارینگتون با برنارد پنروز، دوست پارتریج و برادر کوچکتر هنرمند رولاند پنروز آشنا شد و با او رابطه عاشقانه آغاز کرد. این رابطه به خلاقیت هنری کارینگتون انرژی داد و او همچنین در ساخت سه فیلم با پنروز همکاری کرد. با این حال، پنروز کارینگتون را منحصراً برای خودش می‌خواست، تعهدی که او به دلیل عشقش به استراچی از انجام آن خودداری کرد. این رابطه که آخرین رابطه او با یک مرد بود، زمانی پایان یافت که کرینگتون باردار شد و سقط جنین کرد.
در طول زندگی کارینگتون، آثار کارینگتون مورد توجه انتقادی قرار نگرفت. فقدان تشویق ممکن است او را از نمایش آثار هنری خود باز داشته باشد. کار کارینگتون را می توان مترقی توصیف کرد، زیرا در جریان اصلی هنر انگلستان در آن زمان قرار نداشت. در واقع کار او اصلاً هنر محسوب نمی شد. در آن تصاویری به سبک ویکتوریایی وجود داشت که از فویل و کاغذ رنگی ساخته شده بودند. کارینگتون طرح های قلمی را در نامه هایی به دوستانش اضافه کرد تا آنها را سرگرم کند. او همچنین چاپ های چوبی ایجاد کرد که بسیار مورد توجه قرار گرفت. کارهای کمتر شناخته شده او شامل تابلوهای نقاشی شده میخانه ها و نقاشی های دیواری، سرامیک، شومینه و تنه های حلبی بود.
کارینگتون بیشتر به خاطر نقاشی‌های منظره‌اش که با سوررئالیسم مرتبط هستند، شناخته می‌شد. مناظر او حقایق ادراک بصری را با خواسته ها و خیالات درونی ترکیب می کند. یک اثر هنری، رشته کوه از یگن، اندلس، 1924، شکاف در دیدگاه ها را نشان می دهد. یک پیش زمینه صمیمی وجود دارد و در دوردست منظره ای از کوه ها وجود دارد. تمرکز اصلی، بر روی کوه های میانی، بافت پوست انسان را نشان می دهد. این مفهوم علنی شدن شخصی را در هم می آمیزد.
رابطه با لیتون استراچی:
برای سال‌ها، هنر کارینگتون مورد غفلت عموم قرار گرفت و بدنام اصلی او رابطه‌اش با لیتون استراچی بود. در روزی که با پارتریج موافقت کرد، به استراچی، که در ایتالیا بود، نوشت که به عنوان “یکی از تکان دهنده ترین نامه های عاشقانه در زبان انگلیسی” توصیف شده است. او نوشت: “من دیشب گریه کردم لیتون، در حالی که او با خوشحالی در کنار من می خوابید – گریه کردم تا به سرنوشت بدبینانه وحشیانه ای فکر کنم که استفاده از عشق من توسط تو غیرممکن شده بود …”. استراچی پاسخ داد که “تو به خوبی می دانی که من تو را به عنوان چیزی بیش از یک دوست دوست دارم، ای موجود فرشته ای که خوبی هایت به من سال ها مرا خوشحال کرده است و حضور تو در زندگی من بوده و خواهد بود. از مهمترین چیزهای زندگی من…». استراچی در بستر مرگ گفت: “من همیشه می خواستم با کرینگتون ازدواج کنم و هرگز ازدواج نکردم.” زندگی‌نامه‌نویس او این احساس را «نادرست» می‌خواند، اما او نمی‌توانست چیزی عمیق‌تر تسلیت‌بخش‌تر بگوید. پس از مرگش، استراچی 10000 پوند (معادل 240000 پوند در سال 1994) از کارینگتون باقی گذاشت.
میراث:
او که نقاش ماهر پرتره و منظره بود، در هنرهای کاربردی و تزئینی نیز کار می کرد و روی هر سطحی که در دست داشت از جمله تابلوهای مسافرخانه، کاشی و مبلمان نقاشی می کرد. او همچنین ظروف سفالی را تزئین کرد و کتابخانه را در Ham Spray طراحی کرد. در سال 1970 دیوید گارنت مجموعه ای از نامه ها و گزیده هایی از دفتر خاطرات خود را منتشر کرد، از آن زمان قدردانی منتقدان و مردمی از کار او به شدت افزایش یافته است. در سال 1978، سر جان روتنشتاین، برای نزدیک به سی سال، مدیر گالری تیت، لندن، دورا کارینگتون را “بی توجه ترین نقاش جدی زمان خود” نامید. نقاشان ساخته شده در سال 1989 توسط شورای هنری و کانال 4، همراه با کتاب منتشر شده توسط Lennard. در سال 1995 او موضوع یک نمایشگاه بزرگ گذشته نگر در گالری هنری باربیکن در لندن بود. دو تا از آثار او در گالری تیت است.
مرگ:
دورا کارینگتون در 11 مارس 1932، دو ماه پس از مرگ استراچی، با استفاده از تفنگی که از دوستش، هان، قرض گرفته بود، در سن 39 سالگي خودکشی کرد. برایان گینس (بعدها دومین بارون موین). جسد او سوزانده شد و خاکسترش در زیر لورها در باغ خانه اسپری ژامبون دفن شد.
منبع: ويكي پديا
برگردان ويرايش متن: سروش بي دل

1
اثري از کارینگتون، نقاش انگليسي

فرم درخواست مشاوره

error: Content is protected !!