(پرستون) (۲۹ آوریل ۱۸۷۵ – ۲۸ مه ۱۹۶۳) (سن: 88) (ملیت: استراليايي) (سبك: مدرنيسم)

 

مارگارت پرستون (Margaret Preston) (زاده ۲۹ آوریل ۱۸۷۵ – درگذشت ۲۸ مه ۱۹۶۳) یک نقاش و چاپگر استرالیایی بود که به عنوان یکی از مدرنیست‌های برجسته استرالیا در اوایل قرن بیستم شناخته می‌شود. در تلاش خود برای پرورش «هنر ملی» استرالیایی، او همچنین یکی از اولین هنرمندان غیر بومی استرالیا بود که از نقوش بومی در آثارش استفاده کرد.
اوایل زندگی:
مارگارت رز پرستون در 29 آوریل 1875 در پورت آدلاید در خانواده دیوید مک فرسون، یک مهندس دریایی اسکاتلندی، و پرودنس مک فرسون متولد شد. او اولین فرزند بود. خواهرش اتلوین در سال 1877 به دنیا آمد. خانواده مارگارت را با نام میانی او (رز) نامیدند و تنها در اواسط 30 سالگی او بود که شروع به استفاده از مارگارت کرد.
خانواده پرستون در سال 1885 به سیدنی نقل مکان کردند، جایی که پرستون به مدت دو سال در دبیرستان دخترانه فورت استریت تحصیل کرد. او خیلی زود به هنر علاقه نشان داد، ابتدا با نقاشی چینی و سپس از طریق کلاس های هنری خصوصی با ویلیام لیستر لیستر. پرستون بعداً، در سن 52 سالگی، در مورد دوران کودکی و رشد علاقه خود به هنر در مقاله “از تخم مرغ تا الکترولوکس” که در سال 1927 در هنر سیدنی اوره اسمیت در استرالیا منتشر شد، نوشت. اگرچه در سوم شخص نوشته شده است، اما اجمالی از شخصیت افسانه ای قوی او را ارائه می دهد. او اولین بازدید خود از گالری هنری نیو ساوت ولز را در سن 12 سالگی توصیف می کند و آن را اینگونه به یاد می آورد.
“مکانی بزرگ، ساکت و خوشبو با عکس‌های زیادی روی دیوارها آویزان شده و دانش‌آموزانی که روی چهارپایه‌های بلند نشسته‌اند و روی سه‌پایه‌ها کپی می‌کنند. اولین برداشت من از زیبایی شگفت‌انگیز عکس‌ها نبود، اما چقدر خوب است. این باید نشستن روی یک چهارپایه بلند با افرادی باشد که به شما «نگاه» می‌دهند… این دیدار باعث شد تصمیم بگیرم هنرمند باشم.»
پس از کلاس‌هایش با لیستر، پرستون از سال 1889 تا 1894 در گالری ملی مدرسه هنر ویکتوریا زیر نظر فردریک مک‌کوبین تحصیل کرد. تحصیل او برای مدتی در سالهای 1894-1895 به دلیل بیماری و مرگ پدرش قطع شد. هنگامی که او به مدرسه بازگشت، شروع به کار با برنارد هال کرد. او علاقه شدیدی به نقاشی طبیعت بی جان به جای مردم نشان داد، و در سال 1897، بورسیه تحصیلی بی جان مدرسه را از آن خود کرد، که به او یک سال شهریه رایگان می داد. در سال 1898، او به مدرسه طراحی آدلاید منتقل شد، جایی که او زیر نظر H. P. Gill و Hans Heysen تحصیل کرد.
تدريس:
در اوایل کار پرستون – به خصوص قبل از ازدواج – او هنر را برای کمک به حمایت از خود و خانواده اش آموزش داد. او زمانی که هنوز در مدرسه طراحی آدلاید بود شروع به پذیرش دانشجویان خصوصی کرد و در سال 1899 استودیوی خود را راه اندازی کرد. او بعداً در کالج سنت پیتر و در کالج زنان پرسبیتری، هر دو در آدلاید تدریس کرد. در میان شاگردان او هنرمندان برجسته ای مانند بسی دیویدسون، گلدیس رینل، و استلا بوون وجود داشتند که از او به عنوان “آتش سوز کوچک سر قرمز یک زن، که نه تنها یک نقاش عالی بود، بلکه یک معلم الهام بخش بود” یاد می کردند. ” گلدیس رینل و استلا بوون در سال 1908 در کلاس های او شرکت کردند.
حرفه هنری:
پس از مرگ مادرش در سال 1903، پرستون و بسی دیویدسون به اروپا سفر کردند و از سال 1904 تا 1907 در آنجا ماندند، با اقامت در مونیخ و پاریس و سفرهای کوتاه‌تر به ایتالیا، اسپانیا، هلند و آفریقا. در مونیخ، پرستون برای مدت کوتاهی در مدرسه هنر دولتی برای زنان تحصیل کرد اما با روش‌های آموزشی آلمانی یا زیبایی‌شناسی آلمانی مورد مطالعه قرار نگرفت. او بعداً اظهار داشت: “نیمی از هنر آلمان دیوانه و شرور است و مقدار خوبی کسل کننده است.”
پاریس بیشتر مناسب پرستون بود و او در سالن پاریس 1905 و 1906 شرکت کرد. رشد مدرنیسم او تحت تأثیر پست امپرسیونیست های فرانسوی مانند پل سزان، پل گوگن، و هانری ماتیس و همچنین هنر و طراحی ژاپنی قرار گرفت که او در موزه گیته با آن مواجه شد. به ویژه از هنر ژاپنی، او ترجیحی برای ترکیب نامتقارن، تمرکز بر گیاهان به عنوان موضوع، و درک الگو به عنوان یک روش سازماندهی به دست آورد. او شروع به تلاش کرد تا کار خود را به «تزیینات بدون زینت» تقلیل دهد.
در بازگشت به استرالیا در سال 1907، پرستون استودیویی را با بسی دیویدسون اجاره کرد، و آنها یک نمایشگاه مشترک برگزار کردند که از آن یکی از نقاشی های او پیاز (1905) توسط گالری ملی استرالیای جنوبی خریداری شد. در سال 1911 از پرستون خواسته شد تا پرتره ای از کاترین اسپنس را برای گالری ملی استرالیای جنوبی بکشد. پرستون در سال 1912 با گلادیس رینل به فرانسه (پاریس و بریتانی) بازگشت، اما زمانی که جنگ جهانی اول شروع شد، آنها به بریتانیا نقل مکان کردند. پرستون در آنجا سفالگری و اصول طراحی مدرنیستی را در کارگاه های امگا راجر فرای مطالعه کرد. بعدها، او و رینل سفالگری و سبد بافی را به عنوان درمان برای سربازان شوکه شده در بیمارستان نظامی سیل هاین در دوونشایر تدریس کردند. او در این دوره آثار خود را در لندن و پاریس به نمایش گذاشت.
از این مطالعات اروپایی، پرستون با اتخاذ اصول مدرنیستی به استرالیا بازگشت.
تأثیر مطالعات اروپایی او را می‌توان مشاهده کرد، به‌عنوان مثال، در زندگی بی‌جان او در سال 1927، Implement Blue، [5] با فرم‌های هندسی، پالت خاموش، و نورپردازی شدید.[2]
در سال 1919، پرستون برای نمایشگاهی در موسسه کارنگی در پیتسبورگ، پنسیلوانیا به آمریکا رفت. در راه بازگشت به استرالیا، او با شوهر آینده‌اش، ویلیام جورج “بیل” پرستون، ستوان دوم نیروی امپراتوری استرالیا که اخیراً اخراج شده بود، ملاقات کرد. او در 31 دسامبر 1919 با شوهرش ازدواج کرد و برای اینکه هشت سال از شوهرش کوچکتر شود، تاریخ تولد جعلی را در گواهی ازدواجش نوشت. بیل خلق و خوی آرامی داشت که شخصیت قاطع مارگارت پرستون را تکمیل می کرد و آنها در طول زندگی مشترک خود به یکدیگر ارادت داشتند. دوست پرستون، لئون گلرت، خاطرنشان کرد که به نظر می رسید بیل آن را یک وظیفه ملی می دانست که مارگارت محبوبش را خوشحال و از نظر هنری سازنده نگه دارد. بیل پرستون یک تاجر موفق، مدیر شرکتی برای خرده‌فروشان آنتونی هوردرنز، شرکت بسته‌بندی دالتون و بعدها، آبجوسازی توهیز بود. ازدواج آنها به مارگارت امنیت مالی داد تا کار خود را دنبال کند و به طور گسترده سفر کند.
پرستون ها پس از ازدواجشان در اواخر دسامبر 1919 در حومه سیدنی مستقر شدند. موسمان که شهر بندری است، مدت هاست هنرمندان و نویسندگانی مانند تام رابرتز، آرتور استریتون، هارولد هربرت، داتیلو روبو، لوید ریس، نانسی بورلاس و کن را به خود جذب کرده است. انجام شد. پرستون ها از سال 1920 تا 1963 در موسمان زندگی می کردند، به استثنای هفت سال در حومه بوته زار برورا در طول دهه 1930.
در طول دوره Mosman بود که پرستون به عنوان برجسته ترین زن هنرمند استرالیایی دهه 1920 و 1930 شناخته شد. در عرض یک سال پس از نقل مکان به Mosman، گالری هنری نیو ساوت ولز نقاشی تابستانی او را در سال 1915، در نمایشگاه بهار انجمن هنر سلطنتی 1920 خرید. پرستون یکی از اعضای مؤسس گروه معاصر در سال 1926 بود. در سال 1929، متولیان گالری هنری نیو ساوت ولز که اکنون به آن گالری هنری نیو ساوت ولز می‌گویند، پرتره از خود (1930) را سفارش دادند. در دهه 1930، او به انجمن مردم‌شناسی نیو ساوت ولز پیوست.
پرستون به انجمن هنرمندان پیوست و با رئیس آن، سیدنی اوره اسمیت، سردبیر و ناشر تأثیرگذار Art in Australia، The Home و Australia National Journal دوست شد. پرستون با نوشتن در نشریات یره اسمیت، از ایده های خود در مورد هنر استرالیا، به ویژه نیاز به توسعه هویت ملی در هنر به جای تقلید بی پایان از مدل های اروپایی دفاع کرد. او این ایده‌ها را در مقاله‌ای در سال 1925 با عنوان «هنر بومی استرالیا» در هنر استرالیا بیان کرد، که روی جلد تصویر شده و متن را با چاپ‌های برجسته از طرح‌های بومی همراهی می‌کرد، که او به دلیل ریتم آن‌ها، که از سپرهای بومی و تافوگلیف‌ها اقتباس شده بود (در جاهای دیگر) ستایش کرد. به نام دندروگلیف؛ نشانگرهای چوبی حکاکی شده قبر) و او آن را با پشم رنگی روی بسته پشمی هسی اجرا کرد، اگرچه تصاویر مقاله چاپ او هستند.
“در آرزوی رهایی از آداب و رسوم کشوری غیر از کشور خودم، به سراغ هنر مردمی رفته ام که هرگز چیزی متفاوت از خود ندیده و ندیده اند و همیشه به استفاده از نمادهای یکسان برای بیان خود عادت داشته اند. بومیان استرالیا هستند، و تنها از هنر چنین مردمی در هر سرزمینی است که می‌توان یک هنر ملی به وجود آورد.»
در مجموع، او ده ها مقاله در مورد هنر به انتشارات اوره اسمیت و همچنین به سالنامه های انجمن هنرمندان ارائه کرد. اوره اسمیت نه تنها فضای بیشتری را به پرستون نسبت به هر هنرمند دیگری اختصاص داد، بلکه سه موضوع را به طور انحصاری به آثار او اختصاص داد: تعداد هنر مارگارت پرستون در استرالیا (1927)، نقاشی های اخیر مارگارت پرستون (1929)، و مونوتیپ های مارگارت پرستون. (1949).
پرستون همچنین از انجمنی که مجلات زنان فراهم کرده بودند سرمایه گذاری کرد و به او اجازه داد هم برای آثارش و هم نظراتش در مورد آینده هنر استرالیا به مخاطبان گسترده ای دست یابد. خوانندگان نسخه آوریل 1929 دنیای زنان برانگیخته شدند تا جلد شماره هایی را که آثار پرستون روی آنها تکثیر شده بود نگه دارند و آنها را به عنوان عکس قاب کنند.
حتي بيش از نقاشي‌هاي او، حكاكي‌هاي چوبي، لينوتيپ‌ها و مونتايپ‌هاي پرستون توانايي او را براي نوآوري مدرنيستي نشان مي‌دهد. اگرچه او در زمان زندگی در انگلستان با قلمزنی آزمایش کرده بود، بهترین کار بالغ او در حکاکی روی چوب بود. تولید این چاپ‌ها ارزان بود و به او کمک کرد تا دسترسی خود را به بازار وسیع‌تری گسترش دهد.
پرستون بیش از 400 چاپ شناخته شده ایجاد کرد که همه آنها مستند نیستند و برخی از آنها گم شده اند. اکثر چاپ‌های باقی‌مانده، گیاهان بومی استرالیا را به عنوان موضوع خود نشان می‌دهند، که نتیجه تمایل پرستون برای ایجاد تصاویر منحصربه‌فرد استرالیایی است. گل هایی مانند بانکسیا، واراته، شکوفه صمغ و گل چرخ ارائه شده از نمونه پرستون ns برای ترکیبات رادیکال و نامتقارن او.
Mosman و اطراف آن نیز در بسیاری از چاپ های پرستون برجسته شده است. یکی از آپارتمان‌های پرستون‌ها (در خیابان ماسگریو) منظره‌ای از خلیج Mosman و پل Mosman داشت که بیش از نیم دوجین چاپ مختلف را نشان می‌داد. آپارتمان دیگری، در نزدیکی پارک رید، دارای مناظری از بندر سیدنی و ساحل آن بود که در آثار نمادینی مانند Sydney Head I (1925)، Sydney Head II (1925)، [14] و Harbor Foreshore (1925) به نمایش درآمد. بندر همچنین در آثار اسکله مدور (1925) و پل از ساحل شمالی (1932) ظاهر می شود. همچنین چاپ هایی با موضوعات منظره، مانند جشن صلیب سرخ (1920) – نمایی از آن سوی آب از جزیره بالمورال در شب – و ادواردز ساحل بالمورال (1929) و صخره ها و امواج (1929) وجود دارد، که هر دو نما هستند. از Wyargine Point در نزدیکی ساحل ادواردز.
پرستون دوست داشت تکنیک‌های جدید را آزمایش کند، اگرچه معمول‌ترین روش او چاپ کردن تصاویرش به رنگ سیاه با رنگ دستی بود. او احساس می کرد که چاپ به تازه نگه داشتن کارش کمک می کند و می نویسد: “هر وقت فکر می کردم در هنرم لغزش می کنم، به کاردستی ها می رفتم – حکاکی روی چوب، تک رنگ ها، شابلون ها و حکاکی ها. متوجه می شوم که مغزم را پاک می کند.”
نقاشی ها:
همچنین در بسیاری از نقاشی‌های پرستون که آثار طبیعی نیستند، حضور دارد. به طور خاص دو مورد – نمایشگاه زیردریایی ژاپنی (1942) و گوشه کودکان در باغ وحش (1944-1946) – به سبکی عمدا ساده لوحانه نقاشی شده اند که نشان دهنده علاقه فعلی به هنر کودکان است. پرستون احتمالاً در سال 1939 نمایشگاه هنر کودکان گالری وزارت آموزش را می دید و از نظریه های راجر فرای در مورد خلاقیت و یادگیری در کودکان آگاه بود. نمایشگاه زیردریایی ژاپنی نگاهی بدبینانه به آن پارانویا و احساسات ضد ژاپنی سال های جنگ در استرالیا ارائه می دهد.
سال های برورا (1932-1939):
بین سال‌های 1932 و 1939، پرستون‌ها در حومه بورورا زندگی می‌کردند. پرستون ها در حالی که در برورا زندگی می کردند، دو سگ تریر داشتند. در اینجا بود که پرستون به شدت نگرانی خود را برای توسعه هویت ملی در هنر استرالیا دنبال کرد. او به اقتباس‌های خود از هنر بومی استرالیا ادامه داد و از طرح‌های بومی و طرح‌های رنگی طبیعی در کار خود استفاده کرد. این گرایش حتی پس از ترک برورا ادامه یافت و در آثار بعدی مانند گلدان قهوه ای (1940) و کاج مردانه (1953) دیده می شود. پرستون در سال 1937 در نمایشگاه بین‌المللی پاریس مدال نقره گرفت، و در آن سال به عضویت بنیاد در سازمان ضد مدرنیستی رابرت منزیس، آکادمی هنر استرالیا، شرکت کرد و با آن به نمایش گذاشت.
بازگشت به موسمان (1939-1963):
پس از هفت سال اقامت در برورا، پرستون ها به موسمان بازگشتند، جایی که تا زمان مرگ مارگارت پرستون در 28 مه 1963 در آنجا ماندند. در میان خانه های آنها در این دوره خانه سابق بازیگر زن نلی استوارت و هتل موسمان بود. آثار بعدی پرستون که بر اساس مضامین بومیان ساخته شدند در برورا توسعه یافتند، و آخرین آثار او مضامینی آشکارا مذهبی داشتند، احتمالاً در پاسخ به جایزه بلیک که در سال 1951 تأسیس شد. در دهه 1950، او مجموعه‌ای از استنسیل‌های گواش را بر اساس موضوعات مذهبی ساخت.
مجموعه ها و نمایشگاه ها:
مارگارت پرستون، چاپگر استرالیایی، (دسامبر 2004 تا آوریل 2005) در گالری ملی استرالیا، برخی از مجموعه بزرگ گالری از قلم‌زنی‌ها، نقش‌های چوبی، برش‌های ماسونیتی، تک‌تایپ‌ها و شابلون‌های این هنرمند را ارائه کرد.[6] گالری‌های دیگری که مجموعه‌ای از آثار او را در خود جای داده‌اند عبارتند از: گالری هنر کوئینزلند، موزه و گالری هنری تاسمانی، گالری هنر استرالیای جنوبی، و گالری ملی ویکتوریا.
در سال 2012، چندین اثر از پرستون توسط متصدی کارولین کریستوف باکارگیف در documenta (13)، کاسل، آلمان گنجانده شد. او در سن 88 سالگي درگذشت.
منبع: ويكي پديا
برگردان و ويرايش متن: سروش بي دل

1 2
اثري از رز پرستون، نقاش استراليايي

لطفا براي دريافت مشاوره رايگان و ثبت سفارش، فرم زير را تكميل نماييد تا در اولين فرصت با شما تماس بگيرم.

error: Content is protected !!